خلیج فارس:نزدیک به دو هفتهای میشود که المپیک تمام شده؛ اما همچنان حواشی این مسابقات ادامه دارد.
«لیلا رجبی» یکی از هشت المپین زن ایران بود که توانست به مسابقات لندن برود؛ پرتابگر وزنه بلاروسی که بهخاطر همسر بوشهري اش (پيمان رجبی) كه وي نيز دونده است، به ایران آمد و قبول کرد که بهعنوان ورزشکار اين كشور در مسابقات جهانی شرکت کند.
او برای بار اول سهمیه المپیک را به دست آورد و در بازیهای لندن حضور داشت. هر چند به گفته خودش نتوانست قابلیتهایش را به اجرا بگذارد و با رکورد پایین از این مسابقات خداحافظی کرد.
رجبي برخلاف مسئولان این فدراسیون، معتقد است که شرایطش نامناسب بوده و اگر آنها میگویند رجبي در حد و اندازههایش ظاهر نشده، بهخاطر این است که تقصیرات خودشان را به گردن ورزشکاران بیندازند.
آنچه در ادامه از نظر گراميتان مي گذرد، گفتگويي ست كه شرق با ليلا رجبي منتشر كرده است:
انگار این روزها خیلی عصبانی هستی؛ جدا از ناراحتی ناکامی در این مسابقات، از مسوولان هم گله داری...
خیلی... وقتی مصاحبههای بعضی از مسوولان را میخوانم خیلی ناراحت میشوم. آنها بدون اینکه اندکی به شرایط نگاه کنند همه مشکلات را به گردن ورزشکار میاندازند. یادشان رفته که من با چه شرایطی در این مسابقات حاضر شدم و حالا که باید جوابگو باشند میگویند من نتوانستهام در حد و اندازه واقعیام باشم.
میتوانی جریان را از اول تعریف کنی؟
بعد از آمدن داوری به فدراسیون دوومیدانی، شرایطمان مقداری بهتر شد و حقوقهایمان به صورت روال عادی پرداخت میشد؛ فدراسیون اجاره 550هزارتومانی خانهمان را هم پرداخت میکرد اما فقط و فقط همین بود. نه پولی مازاد بر این و نه پاداشی... درست یک ماه بعد از اینکه توانستم ورودی المپیک را به دست بیاورم، مسابقات آسیایی داخلسالن بود که باز هم توانستم در این مسابقات مدال بگیرم. بعد از بازگشتم از این مسابقات پیش آقای داوری رفتم و از ایشان خواستم بعد از پنجسال و برای اولین بار به من اجازه بدهند به اردوی تدارکاتی بروم تا بتوانم برای المپیک بیشتر آماده شوم چراکه من در ایران مربی نداشتم و تمام تمریناتم را به تنهایی انجام میدادم. به هرصورتی بود آقای داوری با این اردو موافقت کردند. اردویی که سه ماه قبل از المپیک بود و در این پنجسال بیسابقه! یعنی من برای اولینبار به اردو رفتم.
سه ماه قبل از المپیک؟! فایدهای هم داشت؟
بحث دقیقا همین است. موافقت با این اردو فقط و فقط بهخاطر این بود که من توانسته بودم سهمیه حضور در المپیک را بگیرم و شک نکنید اگر مسابقات دیگری به جز المپیک بود اجازه داده نمیشد. برای این حرفم دلیل دارم. من پنج سال بدون
مربی تمرین کردم و بدون داشتن اردوی تدارکاتی توانستم مدال آسیایی بگیرم... چرا تا قبل از این کسی از مسوولان موافقت نکرد؟! البته باید بگویم که فدراسیون برای من و همسرم فقط 11هزار دلار داد و این مبلغ برای سه ماهی بود که من باید تا المپیک تمرین میکردم! جالبتر اینکه 4500دلار هم باید بابت مربی از این مبلغ پرداخت میکردم! شاید بهتر بود همین پول را هم نمیدادند تا خیالشان راحت شود.
هزینه اقامتتان چطور بود؟ یعنی باید از همین 6000 دلار باقی مانده پول اقامت سه ماه را میدادی؟
بله، تنها کاری که توانستم انجام بدهم این بود که به جای هتل رفتن، خانهای اجاره کردم تا بتوانم هزینههایم را کاهش بدهم. هتلی که برای اقامت خارجیها بود بیشتر از شبی صددلار میگرفت. این پول برای دو ماه هم کافی نبود و مجبور شدم به اتفاق همسرم از جیبمان 5000 دلار خرج کنیم.
اما تو که 20 روز آخر در ایران بودی...
دقیقا، همه ورزشکارها برای اینکه بتوانند خوب نتیجه بگیرند 20 روز طلایی را تمرین میکنند و سطحشان را بالا میبرند اما من بهخاطر کمبود بودجه مجبور شدم 20 روز طلاییام را در ایران و باز هم بدون مربی بگذرانم. ماساژور و دکتر هم که بهتر است بحثشان را کنار بگذاریم! یعنی من باید در طول سه ماه مربی میگرفتم، تمرین میکردم، استرس زندگی در بلاروس را هم تحمل میکردم... مطمئن باشید هیچ جای دنیا اینطور نیست و در طول سه ماه هیچکسی نمیتواند موفق شود وگرنه همه مردم دنیا به المپیک میرسیدند.
چرا زودتر از این از فدراسیون نخواستی که به اردو بروی؟
همسرم تمام تلاشش را کرد اما فایدهای نداشت. خود من بارها در مصاحبههایم گفتم بدون مربی تمرین میکنم و شرایط سختی دارم. این در شرایطی است که زمانی که من بهعنوان ورزشکار ایران وارد مسابقات بینالمللی شدم، برای اولین بار ایران را صاحب این مقامها کردم و تا قبل از من هیچکسی نتوانسته بود به این مهم برسد. بعد جالب است که با این شرایط انتظار داشتهاند که من به مرحله بعدی برسم! زمانی که من به ایران آمدم نایب قهرمان اروپا بودم اما حالا چی؟ آنقدر تنها تمرین کردهام که تکنیکهایم خراب شدهاند و همهشان اشتباه است. پنچ سال پیش با رکورد 18 متر و 13 سانتیمتر به ایران آمدم اگر فدراسیون برنامهریزی داشت و برای آینده چشماندازی ترسیم کرده بود الان من نباید 18 متر و 55 سانتیمتر رکورد وزنه پرتاب میکردم.
من آنقدر خوب بودهام که پنجسال پیش چنین رکوردی داشتهام اما به مرور زمان و بهخاطر مشکلاتی که همگی ناشی از نداشتن امکانات است پسرفت کردهام. واقعا این وضعیتی که من دارم برای مسوولان علامت سوال نیست؟ آیا از خودشان نمیپرسند چرا لیلا رجبی که مدالآور آسیا و اروپا بوده امروز از گذشتهاش بدتر شده؟ تکنیک من خراب است اما نباید پرسید که چطور باید این تکنیک بد تغییر کند؟ نباید بپرسیم که چطوری باید مشکلات یک ورزشکار را حل کرد؟ نباید بپرسیم که چرا کسی که توانسته سهمیه المپیک بگیرد مربی ندارد؟ چرا سه ماه قبل از المپیک به او اجازه اردوی خارجی میدهند؟
مسوولان نباید از من انتظار داشته باشند... منی که نه مربی داشتهام و نه شرایط تمرین استاندارد را... باید از کسی مثل احسان حدادی انتظار داشته باشند که 10سال مربی داشته... در مسابقات بینالمللی شرکت کرده و اردوهای خوب تدارکاتی برگزار کرده... قبل از المپیک اردویی در آلمان برگزار کرده که خودش را به بالاترین سطح آمادگی رسانده... من از اینکه او توانسته مدال بگیرد خیلی خوشحالم اما حرفم این است آیا شرایط من با احسان برابر بوده که مسوولان میگویند من انتظارات را برآورده نکردهام؟ منی که در ماه 500هزار تومان حقوق میگیرم و هشتماهی میشود که اجارهخانهام را خودم پرداخت میکنم.
چندسال پیش توانستم در آسیا مدال طلا بگیرم اما مسوولان فدراسیون در نامهای که به وزارت ورزش دادهاند مدال من را برنز نوشتهاند یعنی هدیه ششمیلیونی به یکمیلیونو500هزار تومان رسیده... هنوز پاداش مسابقات ژاپن را نه به من دادهاند و نه به همسرم...
یعنی الان میخواهی بگویی که به تو رسیدگی نشده یا...
بحث من این است که به من رسیدگی نکردهاند اما هر لحظه با مصاحبههایی که میکنند اعصابم را هم بیشتر از قبل به هم میریزند. من بعد از المپیک با هیچکسی مصاحبه نکردم چون به اندازه کافی از شرایط ناراحت بودم اما اینکه میبینم هر روز یکی از مسوولان مصاحبه میکند بیشتر ناراحت میشوم. طوری حرف میزنند که انگار به اندازه یک قهرمان برای من خرج کردهاند و من نتوانستهام در حد انتظار ظاهر شوم. با این مصاحبهها فکر مردم در مورد من خراب میشود.
در حرفهایت گفتی که هزینههایی که برای احسان حدادی کردهاند اگر برای تو هم میکردند میتوانستی مدال بیاوری. چطور میشود که در یک فدراسیون برای یک المپین هزینههای آنچنانی میشود و برای یکی دیگر نه؟!
این سوال را از مسوولان بپرسید. چطور میشود که یک ورزشکاری مربی 10هزار دلاری دارد و یکی اصلا مربی ندارد؟ من فقط یک سوال برایم مطرح است که مسوولان انتظارشان از من چه بوده؟ میخواستند با این شرایط من مدال بگیرم؟ به مرحله بعدی برسم؟ تنها کسی که توانسته ورودی المپیک را تکرار کند من بودم و این بیانصافی است که میگویند در حد انتظار نبودم. همین که توانستهام به المپیک بروم نشان دادهام که قابلیت دارم و اگر شرایط بهتر شود رکوردهای بهتری میگیرم. کلاینر آلمانی قهرمان جهان بوده و بارها توانسته مدال طلا بگیرد اما در این دور نتوانست به فینال برسد؛ آیا این اتفاق به غیر این است که رسیدن به هدف برنامهریزی میخواهد؟ مسوولان اول کارشان را خوب انجام بدهند بعد از من انتظار داشته باشند.
در المپیک بعد از پرتاب وزنهها، گریه کردی. این گریهات باعث شد خیلیها فکر کنند تو نتوانستهای در حد و اندازه خودت باشی و اشتباهات شخصیات باعث شد که نتایج ضعیف کسب کنی.
نه اینطور نیست. خیلی ناراحت بودم چراکه وقتی میدیدم من از هیچکدام از رقبایم پایینتر نیستم و شرایط محدودم باعث شده که نتوانم قابلیتهایم را نشان دهم، ناخودآگاه گریه میکردم.
همگی به همراهشان یک مربی، یک ماساژور و یک روانشناس بود اما من تنهای تنها بودم و این شرایط از لحاظ روحی به من فشار آورد و گریه کردم. جو مسابقات خیلی برایم ترسناک بود. من تا به حال نه این تعداد تماشاگر را دیده بودم و نه امکانات رقبایم را داشتم. احساس تنهایی میکردم. من امکانات رقبایم را نداشتم و نتوانستم با آنها بجنگم.
تو بعد از مسابقه در گفتوگویی که کردی گفتی که من باید بهتر پرتاب میکردم...
بله، چون در خودم میبینم که میتوانم. اما آیا شما میتوانی با پول یک پراید، پرادو بخری؟!
دوست دارم قلبا جواب این سوال را بدهی! حالا و بعد از این شرایطی که برایت به وجود آمده از اینکه از بلاروس به ایران آمدی و قبول کردی بهعنوان ورزشکار زن ایرانی در مسابقات شرکت کنی پشیمان نیستی؟
اصلا نمیتوانم جواب این سوال را بدهم!
چرا؟
من نماینده ایران در این مسابقات بودم و در طول این مدت تمام تلاشم را کردهام که بتوانم مردم ایران را خوشحال کنم. من در همه مسابقات به عشق مردم ایران شرکت کردم و تمام تلاشم را به کار گرفتم تا شرمنده مردم ایران نشوم. اما بدون این امکانات نمیتوانم.
اجازه بده سوالم را به گونه دیگری بپرسم. زمانی که بلاروس بودی بهخاطر همسرت قبول کردی که به ایران بیایی... حالا با خودت نمیگویی ای کاش در بلاروس میماندم و میتوانستم مدال المپیک بگیرم؟
چرا! راستش اگر این شرایط ادامه پیدا کند و به اندازهای که این روزها بهخاطر مصاحبههای بیپایه و اساس عصبانی میشوم، عصبی شوم، میروم... همسرم به من گفته جلوی پیشرفت من را نمیگیرد و او هم راضی است. در بلاروس همه چیز حرفهای است. شرایط اردویی و تمرینی برای همه ورزشکاران در هر ردهای برابر است.
شاید در میزان حقوقی که از سوی مسوولان ورزشی میگیرند این افراد متفاوت باشند اما تمام شرایط امکاناتی برابر است. مسوولان بلاروس خوب میدانند که باید از ردههای پایین ورزشکاران خوب را پیدا و روی آنها سرمایهگذاری کرد.
و حرف آخر؟
تمام سعیام را در این مصاحبه کردم تا به مردم ایران بگویم من با شرایط بسیار بد و امکانات محدود توانستم ورودی المپیک را بگیرم... مصاحبههایی که مسوولان علیه من میکنند به جز اینکه من را دلسرد کند هیچ چیز دیگری ندارد. مسوولان باید به ورزشکارهایی که قابلیت دارند رسیدگی کنند. برای اینکه بتوانیم ورزش زنان ایران را گسترده کنیم باید به آنها پر و بال بدهیم. مصاحبه علیه من و ورزشکارهای ایران نه تنها کاری از پیش نمیبرد بلکه همهمان را دلسرد میکند. کسانی که در المپیک لندن طلا گرفتهاند همگی سالهاست که با بهترین سرمربی این رشته تمرین میکنند. من نمیتوانم با این امکانات معجزه کنم و یک شبه مدال طلای المپیک را بگیرم.
«لیلا رجبی» یکی از هشت المپین زن ایران بود که توانست به مسابقات لندن برود؛ پرتابگر وزنه بلاروسی که بهخاطر همسر بوشهري اش (پيمان رجبی) كه وي نيز دونده است، به ایران آمد و قبول کرد که بهعنوان ورزشکار اين كشور در مسابقات جهانی شرکت کند.
او برای بار اول سهمیه المپیک را به دست آورد و در بازیهای لندن حضور داشت. هر چند به گفته خودش نتوانست قابلیتهایش را به اجرا بگذارد و با رکورد پایین از این مسابقات خداحافظی کرد.
رجبي برخلاف مسئولان این فدراسیون، معتقد است که شرایطش نامناسب بوده و اگر آنها میگویند رجبي در حد و اندازههایش ظاهر نشده، بهخاطر این است که تقصیرات خودشان را به گردن ورزشکاران بیندازند.
آنچه در ادامه از نظر گراميتان مي گذرد، گفتگويي ست كه شرق با ليلا رجبي منتشر كرده است:
انگار این روزها خیلی عصبانی هستی؛ جدا از ناراحتی ناکامی در این مسابقات، از مسوولان هم گله داری...
خیلی... وقتی مصاحبههای بعضی از مسوولان را میخوانم خیلی ناراحت میشوم. آنها بدون اینکه اندکی به شرایط نگاه کنند همه مشکلات را به گردن ورزشکار میاندازند. یادشان رفته که من با چه شرایطی در این مسابقات حاضر شدم و حالا که باید جوابگو باشند میگویند من نتوانستهام در حد و اندازه واقعیام باشم.
میتوانی جریان را از اول تعریف کنی؟
بعد از آمدن داوری به فدراسیون دوومیدانی، شرایطمان مقداری بهتر شد و حقوقهایمان به صورت روال عادی پرداخت میشد؛ فدراسیون اجاره 550هزارتومانی خانهمان را هم پرداخت میکرد اما فقط و فقط همین بود. نه پولی مازاد بر این و نه پاداشی... درست یک ماه بعد از اینکه توانستم ورودی المپیک را به دست بیاورم، مسابقات آسیایی داخلسالن بود که باز هم توانستم در این مسابقات مدال بگیرم. بعد از بازگشتم از این مسابقات پیش آقای داوری رفتم و از ایشان خواستم بعد از پنجسال و برای اولین بار به من اجازه بدهند به اردوی تدارکاتی بروم تا بتوانم برای المپیک بیشتر آماده شوم چراکه من در ایران مربی نداشتم و تمام تمریناتم را به تنهایی انجام میدادم. به هرصورتی بود آقای داوری با این اردو موافقت کردند. اردویی که سه ماه قبل از المپیک بود و در این پنجسال بیسابقه! یعنی من برای اولینبار به اردو رفتم.
سه ماه قبل از المپیک؟! فایدهای هم داشت؟
بحث دقیقا همین است. موافقت با این اردو فقط و فقط بهخاطر این بود که من توانسته بودم سهمیه حضور در المپیک را بگیرم و شک نکنید اگر مسابقات دیگری به جز المپیک بود اجازه داده نمیشد. برای این حرفم دلیل دارم. من پنج سال بدون
مربی تمرین کردم و بدون داشتن اردوی تدارکاتی توانستم مدال آسیایی بگیرم... چرا تا قبل از این کسی از مسوولان موافقت نکرد؟! البته باید بگویم که فدراسیون برای من و همسرم فقط 11هزار دلار داد و این مبلغ برای سه ماهی بود که من باید تا المپیک تمرین میکردم! جالبتر اینکه 4500دلار هم باید بابت مربی از این مبلغ پرداخت میکردم! شاید بهتر بود همین پول را هم نمیدادند تا خیالشان راحت شود.
هزینه اقامتتان چطور بود؟ یعنی باید از همین 6000 دلار باقی مانده پول اقامت سه ماه را میدادی؟
بله، تنها کاری که توانستم انجام بدهم این بود که به جای هتل رفتن، خانهای اجاره کردم تا بتوانم هزینههایم را کاهش بدهم. هتلی که برای اقامت خارجیها بود بیشتر از شبی صددلار میگرفت. این پول برای دو ماه هم کافی نبود و مجبور شدم به اتفاق همسرم از جیبمان 5000 دلار خرج کنیم.
اما تو که 20 روز آخر در ایران بودی...
دقیقا، همه ورزشکارها برای اینکه بتوانند خوب نتیجه بگیرند 20 روز طلایی را تمرین میکنند و سطحشان را بالا میبرند اما من بهخاطر کمبود بودجه مجبور شدم 20 روز طلاییام را در ایران و باز هم بدون مربی بگذرانم. ماساژور و دکتر هم که بهتر است بحثشان را کنار بگذاریم! یعنی من باید در طول سه ماه مربی میگرفتم، تمرین میکردم، استرس زندگی در بلاروس را هم تحمل میکردم... مطمئن باشید هیچ جای دنیا اینطور نیست و در طول سه ماه هیچکسی نمیتواند موفق شود وگرنه همه مردم دنیا به المپیک میرسیدند.
چرا زودتر از این از فدراسیون نخواستی که به اردو بروی؟
همسرم تمام تلاشش را کرد اما فایدهای نداشت. خود من بارها در مصاحبههایم گفتم بدون مربی تمرین میکنم و شرایط سختی دارم. این در شرایطی است که زمانی که من بهعنوان ورزشکار ایران وارد مسابقات بینالمللی شدم، برای اولین بار ایران را صاحب این مقامها کردم و تا قبل از من هیچکسی نتوانسته بود به این مهم برسد. بعد جالب است که با این شرایط انتظار داشتهاند که من به مرحله بعدی برسم! زمانی که من به ایران آمدم نایب قهرمان اروپا بودم اما حالا چی؟ آنقدر تنها تمرین کردهام که تکنیکهایم خراب شدهاند و همهشان اشتباه است. پنچ سال پیش با رکورد 18 متر و 13 سانتیمتر به ایران آمدم اگر فدراسیون برنامهریزی داشت و برای آینده چشماندازی ترسیم کرده بود الان من نباید 18 متر و 55 سانتیمتر رکورد وزنه پرتاب میکردم.
من آنقدر خوب بودهام که پنجسال پیش چنین رکوردی داشتهام اما به مرور زمان و بهخاطر مشکلاتی که همگی ناشی از نداشتن امکانات است پسرفت کردهام. واقعا این وضعیتی که من دارم برای مسوولان علامت سوال نیست؟ آیا از خودشان نمیپرسند چرا لیلا رجبی که مدالآور آسیا و اروپا بوده امروز از گذشتهاش بدتر شده؟ تکنیک من خراب است اما نباید پرسید که چطور باید این تکنیک بد تغییر کند؟ نباید بپرسیم که چطوری باید مشکلات یک ورزشکار را حل کرد؟ نباید بپرسیم که چرا کسی که توانسته سهمیه المپیک بگیرد مربی ندارد؟ چرا سه ماه قبل از المپیک به او اجازه اردوی خارجی میدهند؟
مسوولان نباید از من انتظار داشته باشند... منی که نه مربی داشتهام و نه شرایط تمرین استاندارد را... باید از کسی مثل احسان حدادی انتظار داشته باشند که 10سال مربی داشته... در مسابقات بینالمللی شرکت کرده و اردوهای خوب تدارکاتی برگزار کرده... قبل از المپیک اردویی در آلمان برگزار کرده که خودش را به بالاترین سطح آمادگی رسانده... من از اینکه او توانسته مدال بگیرد خیلی خوشحالم اما حرفم این است آیا شرایط من با احسان برابر بوده که مسوولان میگویند من انتظارات را برآورده نکردهام؟ منی که در ماه 500هزار تومان حقوق میگیرم و هشتماهی میشود که اجارهخانهام را خودم پرداخت میکنم.
چندسال پیش توانستم در آسیا مدال طلا بگیرم اما مسوولان فدراسیون در نامهای که به وزارت ورزش دادهاند مدال من را برنز نوشتهاند یعنی هدیه ششمیلیونی به یکمیلیونو500هزار تومان رسیده... هنوز پاداش مسابقات ژاپن را نه به من دادهاند و نه به همسرم...
یعنی الان میخواهی بگویی که به تو رسیدگی نشده یا...
بحث من این است که به من رسیدگی نکردهاند اما هر لحظه با مصاحبههایی که میکنند اعصابم را هم بیشتر از قبل به هم میریزند. من بعد از المپیک با هیچکسی مصاحبه نکردم چون به اندازه کافی از شرایط ناراحت بودم اما اینکه میبینم هر روز یکی از مسوولان مصاحبه میکند بیشتر ناراحت میشوم. طوری حرف میزنند که انگار به اندازه یک قهرمان برای من خرج کردهاند و من نتوانستهام در حد انتظار ظاهر شوم. با این مصاحبهها فکر مردم در مورد من خراب میشود.
در حرفهایت گفتی که هزینههایی که برای احسان حدادی کردهاند اگر برای تو هم میکردند میتوانستی مدال بیاوری. چطور میشود که در یک فدراسیون برای یک المپین هزینههای آنچنانی میشود و برای یکی دیگر نه؟!
این سوال را از مسوولان بپرسید. چطور میشود که یک ورزشکاری مربی 10هزار دلاری دارد و یکی اصلا مربی ندارد؟ من فقط یک سوال برایم مطرح است که مسوولان انتظارشان از من چه بوده؟ میخواستند با این شرایط من مدال بگیرم؟ به مرحله بعدی برسم؟ تنها کسی که توانسته ورودی المپیک را تکرار کند من بودم و این بیانصافی است که میگویند در حد انتظار نبودم. همین که توانستهام به المپیک بروم نشان دادهام که قابلیت دارم و اگر شرایط بهتر شود رکوردهای بهتری میگیرم. کلاینر آلمانی قهرمان جهان بوده و بارها توانسته مدال طلا بگیرد اما در این دور نتوانست به فینال برسد؛ آیا این اتفاق به غیر این است که رسیدن به هدف برنامهریزی میخواهد؟ مسوولان اول کارشان را خوب انجام بدهند بعد از من انتظار داشته باشند.
در المپیک بعد از پرتاب وزنهها، گریه کردی. این گریهات باعث شد خیلیها فکر کنند تو نتوانستهای در حد و اندازه خودت باشی و اشتباهات شخصیات باعث شد که نتایج ضعیف کسب کنی.
نه اینطور نیست. خیلی ناراحت بودم چراکه وقتی میدیدم من از هیچکدام از رقبایم پایینتر نیستم و شرایط محدودم باعث شده که نتوانم قابلیتهایم را نشان دهم، ناخودآگاه گریه میکردم.
همگی به همراهشان یک مربی، یک ماساژور و یک روانشناس بود اما من تنهای تنها بودم و این شرایط از لحاظ روحی به من فشار آورد و گریه کردم. جو مسابقات خیلی برایم ترسناک بود. من تا به حال نه این تعداد تماشاگر را دیده بودم و نه امکانات رقبایم را داشتم. احساس تنهایی میکردم. من امکانات رقبایم را نداشتم و نتوانستم با آنها بجنگم.
تو بعد از مسابقه در گفتوگویی که کردی گفتی که من باید بهتر پرتاب میکردم...
بله، چون در خودم میبینم که میتوانم. اما آیا شما میتوانی با پول یک پراید، پرادو بخری؟!
دوست دارم قلبا جواب این سوال را بدهی! حالا و بعد از این شرایطی که برایت به وجود آمده از اینکه از بلاروس به ایران آمدی و قبول کردی بهعنوان ورزشکار زن ایرانی در مسابقات شرکت کنی پشیمان نیستی؟
اصلا نمیتوانم جواب این سوال را بدهم!
چرا؟
من نماینده ایران در این مسابقات بودم و در طول این مدت تمام تلاشم را کردهام که بتوانم مردم ایران را خوشحال کنم. من در همه مسابقات به عشق مردم ایران شرکت کردم و تمام تلاشم را به کار گرفتم تا شرمنده مردم ایران نشوم. اما بدون این امکانات نمیتوانم.
اجازه بده سوالم را به گونه دیگری بپرسم. زمانی که بلاروس بودی بهخاطر همسرت قبول کردی که به ایران بیایی... حالا با خودت نمیگویی ای کاش در بلاروس میماندم و میتوانستم مدال المپیک بگیرم؟
چرا! راستش اگر این شرایط ادامه پیدا کند و به اندازهای که این روزها بهخاطر مصاحبههای بیپایه و اساس عصبانی میشوم، عصبی شوم، میروم... همسرم به من گفته جلوی پیشرفت من را نمیگیرد و او هم راضی است. در بلاروس همه چیز حرفهای است. شرایط اردویی و تمرینی برای همه ورزشکاران در هر ردهای برابر است.
شاید در میزان حقوقی که از سوی مسوولان ورزشی میگیرند این افراد متفاوت باشند اما تمام شرایط امکاناتی برابر است. مسوولان بلاروس خوب میدانند که باید از ردههای پایین ورزشکاران خوب را پیدا و روی آنها سرمایهگذاری کرد.
و حرف آخر؟
تمام سعیام را در این مصاحبه کردم تا به مردم ایران بگویم من با شرایط بسیار بد و امکانات محدود توانستم ورودی المپیک را بگیرم... مصاحبههایی که مسوولان علیه من میکنند به جز اینکه من را دلسرد کند هیچ چیز دیگری ندارد. مسوولان باید به ورزشکارهایی که قابلیت دارند رسیدگی کنند. برای اینکه بتوانیم ورزش زنان ایران را گسترده کنیم باید به آنها پر و بال بدهیم. مصاحبه علیه من و ورزشکارهای ایران نه تنها کاری از پیش نمیبرد بلکه همهمان را دلسرد میکند. کسانی که در المپیک لندن طلا گرفتهاند همگی سالهاست که با بهترین سرمربی این رشته تمرین میکنند. من نمیتوانم با این امکانات معجزه کنم و یک شبه مدال طلای المپیک را بگیرم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر